عکس| ادعای عجیب پرویز پرستویی درباره اسب شاه

خیابانی که‌در آن زندگی میکنیم پر از درخت بود و کم کم درختان خشک شدند چون شهرداری بموقع به آنها آب نمی‌داد من هم دنبال قضیه را گرفتم و باتماس با ١٣٧ منطقه در خواست آبیاری درختان را میدادم و پیگیری میکردم، ی روز از نزدیک شهرداری منطقه رد میشدم دیدم درختان کنار شهرداری هم در حال خشک شدن هستند، رفتم داخل و با مسؤل مربوطه صحبت کردم و گفتند رسیدگی میکنیم، گفتم از پنجره اتاق شما هم مشخصه که تقریبا خشک شدند و مسؤل مربوطه لبخندی زد و بیرون آمدم و در فکر این بودم که دلیل لبخند او چه بود؟
خودم جواب را پیدا کردم، من دنبال جلوگیری از مرگ درختان بودم در کشوری که جان انسانهابرایشان مهم نبود!!
دیگر ادامه ندادم و بیخیال شدم.
حالا روی صحبتم با کسانی است که کشور دیگر را مقدم بر کشور و مردم خود می‌دانند در صورتی که خودشان را هم مسؤلین آدم حساب نمی‌کنند و دود این آتش به چشم خودشان و خانواده آنها هم می‌رود.
دکتر چمران را همین خودی‌ها از پشت سر با گلوله کشتند و گفتند ترکش خمپاره او را به شهادت رسانده، نوبت شما هم می‌رسد که قربانی شوید در حالی که اصلا انتظار ندارید.
یه نفر رو می‌شناختم که در نوکری نظام رقیب نداشت و حتی به دادسرا میرفت و حکم قاضی را با تهدید عوض می‌کرد، چند وقت بعد از دوستم پرسیدم فلانی کحاست؟ گفتند یه بلایی به سرش آوردند که کسی نفهمید چی شد پرسیدم چرا ودر جواب دوستم گفت چون دیگه زیادی داشت می‌دانست.

خلخالی وصیت کرده بود که نامه امام را در کفن او بگذارند تا در آخرت بگوید به فرمان سید این جنایات را مرتکب شده و امام او را شفاعت کند.

خلخالی حیوون صف بی گناه و با گناه و حیوون و … به دار آویخت.
انقدر این کثافت متعفن بود به همین خاطر میگیم اعدام در هر صورتی جایز نیست.
لعنت به روحش.